اگر قسمت اول اسلوب را شنیده باشید، احتمالا میدانید که به سراغ موضوع شکست کسب و کار ها رفتهایم و از منظرهای مختلف به آن پرداختیم.
عوامل شکست کسب و کار ها را میتوان به طور کلی به دو دستهی درونزا و بیرونزا تقسیم کرد.
فهرست مطالب
۱. فقدان تجربه صنعتی
هر کسب و کار در محیطی به فعالیت مشغول است که باید به نیازهای آن محیط پاسخگو باشد. این پاسخگویی نیازمند شناخت دقیق از محیط آن صنعت است که خیلی مواقع به دلیل فقدان تجربه مناسب، این پاسخگویی به نیاز به درستی انجام نشده و منجر به شکست می شود.
۲. تأمین مالی ناکافی
بسیاری از کسب و کارها به علت فقدان کانال های درست تأمین مالی شکست می خورند. موضوع عدم مهیا بودن تأمین مالی نیست، بلکه فقدان برنامه ریزی تأمین مالی برای حمایت از فرصت های رشد است. با از پیش برنامه ریزی کردن تأمین مالی به جای تأمین مالی در مواقع نیاز عمل خوبی را کسب وکارها انجام داده اند.
۳. فقدان جریان مالی
جریان مالی یک معیار از توانایی یک شرکت برای حفظ منابع مالی برای برآوردن هزینه ها روز به روز آناست. بعضی شرکت ها به دلیل نداشتن تخمین درست از ورودی و خروجی مالی شرکت در یک ماه توسط مالک آن دچار شکست می شوند.
۴. برنامهریزی ضعیف کسبوکار
برنامهریزی ضعیف، کوتاهمدت و به طور کلی ناکارآمد، عامل چهارم از مجموعه عوامل شکست کسب و کار است که متاسفانه در بین استارتاپها رواج بیشتری دارد. در ابتدای کار مکن است لزوم بهرهمندی و تبعیت از یک برنامهی مدون و مشخص کمتر آشکار باشد. اما هرچقدر که بیشتر به پیش میرویم، برنامهمحوری اولویت بیشتری مییابد.
۵. عدم شایستگی مدیریت
مدیریت یک کسبوکار، نیازمند برخورداری از مجموعهای از مهارتها و تواناییهاست که ممکن است در یک مدیر تازهکار همهی آنها در حد کافی وجود نداشته باشد. کم نیستند کسبوکارهایی که با وجود برخورداری از ایدهای جذاب، زیرساختی مهیا و امکاناتی کافی، تنها به دلیلی راهبری اشتباه از حیات باز میمانند و به شکست میانجامند.
۶. انکار رقابت
عامل ششم از مجموعع عوامل شکست کسب و کار آن است که موسسین و راهبران یک کسبوکار، وجود رقبا و به طور کلی بازار رقابتی را انکار کرده و مزیتهای خود را آنچنان بزرگ، پارجا و کافی بدانند که حواسشان را از رقبا دور نگه دارند.
۷. اهداغ غیر عملیاتی
مشخص ساختن اهداف یک چیز است و مشخص ساختن اهداف عملیاتی به صورتی که میزانخوش بینی و ریسک پذیری واقعی آنها درست مشخص شده باشد چیز دیگری است.
۸. پایگاه مشتریان تقلیل یافته
۹. رشد غیرکنترل شده
رشد کنترل نشده یک کسب وکار می تواند در صورتی که خوب در دست گرفته نشود به شکست منجر شود. چاقی یک مشکل در کسب و کار است همانطور که در سلامتی فرد نیز هست.
۱۰. قرارگیری در مکان نامناسب
برخی از عوامل شکست کسب و کار ممکن است صرفا به انتخاب زمان و مکانی اشتباه مربوط باشد. مثلا کسبوکاری که محصول خود را به بخش نامشخصی از بازار ارائه میکند و یا در انتخاب جامعهی کاربران و یا مصرفکنندگان تخمین اشتباهی داشته است. مصادیق بهتر برای شرح این بند را میتوان در کسبوکارهای آفلاین بیشتر پیدا کرد.
۱۱. سیستم کنترل ضعیف
با رشد کسبوکار و افزایش تعداد نفرات درگیر در آن، نیازمندی به نظارت بیشتر و کشف مشکلات نیز افزایش مییابد. دلیل یازدهم در شکست کسب و کارها به این مهم اشاره دارد.
۱۲. فقدان مهارتهای کارآفرینی
اگر چه عوامل درونزا علت اصلی شکست هستند ، نمی توان از عوامل محیطی (عوامل برونزا) نیز به سادگی گذشت. در تحقیقی که توسط اورت و واتسون درسال ۱۹۹۸ انجام شد، نشان داده شد اگر چه عوامل درونزا علت اصلی شکست هستند عوامل برونزا نیز تأثیر قابل توجهی را در یکی از ۳ کسب وکار کوچک داشته است.